Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (809 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Gleichfalls. به همچنین.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gleichfalls <adv.> همچنین
Danke gleichfalls! ممنون، به همچنین!
auch <adv.> U همچنین [نیز] [هم] [بعلاوه ]
eins auf die Finger kriegen <idiom> U روی دست خوردن [که کاری را نکند] [همچنین مجازی]
seine Spuren verwischen U ردهای خود را پشت سر خود پاک کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
seine Muskeln spielen lassen U با ماهیچه های خود قدرتنمایی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
Kein Anschluss unter dieser Nummer. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
Das sieht ihr überhaupt nicht ähnlich. U او [زن] اصلا همچنین رفتاری ندارد.
Atmung {f} U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
Atmen {n} U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
ebenso <adv.> U همچنین [نیز] [هم] [بعلاوه ]
Sie ist auch eine geschätzte Kollegin. U او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
Rauchen macht krank und es ist auch teuer. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
ächzen U ناله کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
ächzen U صدای لولای روغن نخورده دادن [همچنین اصطلاح مجازی]
zündeln U با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
Weichensteller {m} U تغییر مسیر دهنده [همچنین اصطلاح مجازی] [راه آهن]
aufeinander zugehen U به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
Jemanden mit Jemandem verkuppeln U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] [اصطلاح روزمره]
um nicht zu sagen... <idiom> U و همچنین ...
ebenso <adv.> U به همچنین
ebenso <adv.> U همچنین
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1حروف الفبا و نشانه ها
1امکان ندارد واژه وارد کرد
1ebenso
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com